آدرینا پاساژ تندیس رو به هم میزنه! 20 آذر 92
4 شنبه بیست آذر 92 آدرینا رو بردیم ددر بعد ۲ هفته تمام توی خونه ماندن و کپک زدنمون! اول رفتیم ملاقات یه عزیزی . سر راه موقع برگشتن آدرینا به اصرار میخواست بره بغل باباش. این ادای جدیدشه... جدید که یعنی یکی دو ماهی میشه! باباش که پشت فرمونه یهو یادش میاد که خیلی دلش برای باباش تنگ شده! و انقدر خودش رو به آب و آتیش میزنه که بره بغل بابا. خوب طبیعتا ما هم اجازه نمیدیم و نتیجه اش میشه جنگ جهانی سوم! گیس و گیس کشی! دیدیم ای بابا، این چه ددری شد آخه واسه این بچه خونه دوستمون که همش گفتیم آی به این دست نزن به اون دست نزن تو ماشین هم که خون و خون ریزی چه کنیم چاره کنیم؟ گفتیم به ددر ادامه بدیم و یه سر هم تندیس رفتیم وای خدا...
نویسنده :
الهه
4:32